قتـلعام زندانيان سياسى در سال67،يك نسلكشى شقاوتآميـز
مرداد سال67 بدون شک در سینه تاریخ ایران حک شده و هرگز فراموش نخواهد شد. این ماه از یکسو یادآور برگ زرّینی از فداکاری و وفاداری به آرمان آزادی و پایبندی به اصول و از سوی دیگر افشاگر اوج شقاوت و بیرحمی خمینی و دار و دسته جنایتکار حاکمش بوده و خواهد بود.
بهدنبال بهگل نشستن کشی جنگ ضدمیهنی و سرکشیدن جام زهر آتشبس و رعشه سرنگونی، خمینی خونآشام یکی از فجیعترین جنایات ضدبشری در تاریخ معاصر را، با قتلعام هزاران زندانی سیاسی رقم زد.
زمینههای این کشتار هولناک و بیرحمانه که یک توطئه سیاه برای نسلکشی فرزندان راستین مردم ایران بود، بهدستور شخص خمینی و از سالها قبل فراهم شده بود. ماشین کشتار و قتلعام سراسری زندانیان سیاسی از 28تیر (درست یکروز پس از سرکشیدن جام زهر آتشبس) شروع بهکار کرد ولی تمرکز و بیشترین آمار کشتار بین 5 تا 25مرداد بود. این کشتار در شهریورماه نیز استمرار یافت. زندانیان مقاوم و مبارز سایر گروهها نیز در شهریورماه به خیل شهیدان قتلعام پیوستند. این کشتار تا چند ماه در سراسر زندانهای کشور ادامه داشت. البته ادامه این کشتار به اشکال و ترفندهای مختلف تا سال 68 ادامه یافت.
هدف اصلی، کشتار و از بین بردن کلیه زندانیان مجاهد و مبارزی بود که طی سالیان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی سختیها و شکنجههای قرونوسطایی دژخیمان، برگ زرینی از مقاومت و فداکاری را در تاریخ معاصر میهنمان رقم زده بودند.
در آن روزهای سیاه، «هیأت مرگ» خمینی مرکب از سرسپردهترین عناصر وزارت اطلاعات، دادستانی، قوه بهاصطلاح قضاییه و سرکردگان زندانها با تمهیدات و تدابیر شدید امنیتی، اجرای طرحی را که از سالها پیش مدنظر داشته و از زمستان سال 66 تدارکش را در اغلب زندانهای سراسر کشور دیده بودند، بهطور متمرکز آغاز کردند.
«هیأت مرگ» در یک مکالمه چند دقیقهای حکم قتل مجاهدین و مبارزین اسیر را صادر میکرد. بنابه شهادت بازماندگان این واقعه هولناک، زندگی یا مرگ یک مجاهد از سوی هیأت مرگ تنها با یک معیار رقم زده میشد؛ اینکه مجاهد اسیر هویت خود را چگونه بیان میکند؛ «مجاهد!» یا «منافق»! اینجا بود که حکم قتل آنان با قساوتی مافوق تصور صادر میشد، قساوتی که با هیچیک از موازین شناخته شده رفتار با اسیران و زندانیان قابل مقایسه نیست. این در حالی بود که تمامی اسیران، حتی بر اساس قانون خود رژیم دارای حکم بوده و بسیاری از آنان سالها از پایان حکمشان گذشته بود.
زندانهای اوین و گوهردشت، مرکز این کشتار بودند. اما به گواهی شاهدان هیچ زندان و شهر و روستایی از این کشتار در امان نماند. آنچنان که پس از گذشت ربع قرن، هنوز هم ابعاد و اسرار این قتلعام هولناک در کمیّت و کیفیت واقعیش در پرده ابهام است. هنوز خانوادههای بیشماری از سرنوشت فرزندانشان بیخبرند! هنوز رژیم آخوندی اطلاعی از سرنوشت بیشمار زندانیان سیاسی که نام و مشخصاتشان در زندانها و دادگاههایش ثبت شده، به خانوادههایشان نداده است. برای مشخص شدن ابعاد این جنایت در اینجا خوب است به افشاگری یکی از عناصر ریزشی رژیم اشاره کنیم.
این کشتار فجیع و بیسابقه با حکم کتبی و نظارت مستقیم شخص خمینی صورت گرفت. بعد از پذیرش قطعنامه و سرکشیدن جام زهر توسط خمینی، کلیه پاسداران و حتی کارکنان اداری زندان در آمادهباش کامل قرار گرفتند! تمام مرخصیهای زندانبانان و کارکنان زندان لغو گردید. ملاقات زندانیان بهطور کامل قطع شد. تلویزیون و روزنامهها از بندها جمع شد. کلیه امکانات ارتباطی کارکنان زندان با خارج از زندان قطع و تنها یک خط تلفن در اختیار «کمیسیون مرگ» قرار گرفت. به تمامی کارکنان اداری، نگهبانان و پاسداران دستور داده شد تا در قتل زندانیان شرکت نمایند، اینکار با این هدف صورت گرفت تا با آلوده کردن کارکنان زندان به جنایت، اسرارشان برملا نگردد. تنها معدودی از شاهدان مستقیم آن جنایت هولناک توانستند از آن قتلعام جان بدر ببرند و تعداد اندکی از این شاهدان توانستند از جهنم آخوندها خارج شده و در مقابل مراجع بینالمللی شهادت بدهند.
از همان هفتههای اول شروع قتلعامها، رهبر مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران، اقدام به افشای آن و تلاش برای توقف این جنایت کردند و اعتراضات گستردهیی از طرف مقاومت ایران صورت گرفت. بهدنبال این اقدامات و انعکاس گسترده بینالمللی، رژیم مجبور شد دیگر نتواند در ابعاد گسترده اعدامها را ادامه دهد ولی به شیوههای دیگر متوسل شد. یکی از این شیوهها سیاست آدمربایی و ترور مجاهدینی بود که قصد خروج از کشور و پیوستن به ارتش آزادیبخش را داشتند، نام برد. رژیم بعد از دستگیری این مجاهدین، مسئولیت دستگیری آنها را بهعهده نگرفته بلکه در اقداماتی ساختگی و با ارسال نامه از طرف مجاهدین دستگیر شده به خانوادههایشان چنین وانمود کند که این مجاهدین به سازمان پیوستهاند و در پایگاههای سازمان در حال آموزش و... هستند، تا بدینترتیب رد خود را گم کرده و بتواند هم با دست باز مجاهدان دستگیر شده را شکنجه و اعدام کند و هم مسئولیت آن را برعهده نگیرد. یکی دیگر از این شیوههای استمرار قتلعام، اعدام مجاهدین تحتعنوان قاچاقچی و... بود.
احکام خمینی دجال برای قتلعام سال ۱۳۶۷
سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید... !
گوشههایی از حقایق یکی از هولناکترین نسلکشیهای قرن بیستم
با انتشار خاطرات منتظری در آذرماه 1379 بر روی اینترنت، دستور بیرحمانه قتلعام سیهزار زندانی سیاسی در تابستان1367، البته با تأخیری 12ساله در معرض اطلاع عموم قرار گرفت. اگر چه انتشار خاطرات منتظری برای نخستینبار پرده از روی بخشی از حقایق پشتپرده این جنایت هولناک برمیدارد، اما بیتردید تنها گوشههایی از این فاجعه بزرگ را منعکس میکند. در میان اسناد منتشر شده از سوی منتظری سندی وجود دارد که خمینی طی حکمی چنین دستور میدهد: ...
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها، از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان به استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجهالاسلام نیری دامت افاضاته و جناب آقای اشراقی و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگرچه احتیاط بر اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور، رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازمالاتباع میباشد. رحم بر محاربین سادهاندیشیاست، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداد علیالکفار» باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روحالله الموسوی الخمینی
خامنهای: اعدام میکنیم و با این مسأله شوخی نمیکنیم
خامنهای که سخنانش تحتعنوان «جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران» از رادیو رژیم (15آذر 1367) پخش میشد، در پاسخ به سؤال مکتوب دانشجویان گفت: «اما اعدامیها، اعدامهای جمعی در ایران… رادیو منافق هم همین را میگوید. مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدامند…
این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکات منافقین که حمله مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی… ارتباط دارد، او را بهنظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ اگر ارتباطشان با آن دستگاه مشخص شده، باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم میکنیم. با این مسأله شوخی که نمیکنیم».
سؤال و جواب دیگر: «علت بیتوجهی کامل جمهوری اسلامی به مسائل حقوقبشر و اجازه ندادن به کارشناسان حقوقبشر سازمان مللمتحد برای بررسی این مسأله چیست؟ و علت اعدامهای مشکوک در ایران، آیا اعدامهای قبلی، تا کنون توانسته که دردی را دوا بکند؟»
خامنهای: «این لحن سؤال، لحن همین سؤال رادیوهای بیگانه و بعضی از محافل بیگانه است. آن که مینویسد علت بیتوجهی کامل به مسائل حقوقبشر چیست، ما این را قبول نداریم، قبول نداریم ما، بههیچوجه».
خامنهای سپس با اعتراف به اینکه علت اعدام هواداران مجاهدین وحشت رژیم از خطر براندازی و سرنگونی است، گفت: «آنهایی که علیه ما در دنیا راجع به حقوقبشر حرف میزنند، آنها دلشان میخواهد منافقین و دشمنان نظام و کسانی که قصد براندازی این نظام را دارند، هر کاری میخواهند بکنند. نظام در مقابل اینها هیچ عکسالعملی نشان ندهد… نمیشود، این برخلاف مصالح مردم (!) است، برخلاف مصالح انقلاب (!) است… ما اجازه نمیدهیم که این نماینده حقوقبشر بیاید…»
خبرگزاری رویتر (15آذر 67) : «خامنهای گفت هنگامی که رژیم زندانیان سیاسی را اعدام میکند فرامین الهی را به اجرا درمیآورد... [اعدامها] ممکن است مشکلی را حل بکنند و یا نکنند... من در قوه قضاییه نیستم، اما اعدامها را تأیید کرده و آنها را میپذیرم».
مرداد سال67 بدون شک در سینه تاریخ ایران حک شده و هرگز فراموش نخواهد شد. این ماه از یکسو یادآور برگ زرّینی از فداکاری و وفاداری به آرمان آزادی و پایبندی به اصول و از سوی دیگر افشاگر اوج شقاوت و بیرحمی خمینی و دار و دسته جنایتکار حاکمش بوده و خواهد بود.
بهدنبال بهگل نشستن کشی جنگ ضدمیهنی و سرکشیدن جام زهر آتشبس و رعشه سرنگونی، خمینی خونآشام یکی از فجیعترین جنایات ضدبشری در تاریخ معاصر را، با قتلعام هزاران زندانی سیاسی رقم زد.
زمینههای این کشتار هولناک و بیرحمانه که یک توطئه سیاه برای نسلکشی فرزندان راستین مردم ایران بود، بهدستور شخص خمینی و از سالها قبل فراهم شده بود. ماشین کشتار و قتلعام سراسری زندانیان سیاسی از 28تیر (درست یکروز پس از سرکشیدن جام زهر آتشبس) شروع بهکار کرد ولی تمرکز و بیشترین آمار کشتار بین 5 تا 25مرداد بود. این کشتار در شهریورماه نیز استمرار یافت. زندانیان مقاوم و مبارز سایر گروهها نیز در شهریورماه به خیل شهیدان قتلعام پیوستند. این کشتار تا چند ماه در سراسر زندانهای کشور ادامه داشت. البته ادامه این کشتار به اشکال و ترفندهای مختلف تا سال 68 ادامه یافت.
هدف اصلی، کشتار و از بین بردن کلیه زندانیان مجاهد و مبارزی بود که طی سالیان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی سختیها و شکنجههای قرونوسطایی دژخیمان، برگ زرینی از مقاومت و فداکاری را در تاریخ معاصر میهنمان رقم زده بودند.
در آن روزهای سیاه، «هیأت مرگ» خمینی مرکب از سرسپردهترین عناصر وزارت اطلاعات، دادستانی، قوه بهاصطلاح قضاییه و سرکردگان زندانها با تمهیدات و تدابیر شدید امنیتی، اجرای طرحی را که از سالها پیش مدنظر داشته و از زمستان سال 66 تدارکش را در اغلب زندانهای سراسر کشور دیده بودند، بهطور متمرکز آغاز کردند.
«هیأت مرگ» در یک مکالمه چند دقیقهای حکم قتل مجاهدین و مبارزین اسیر را صادر میکرد. بنابه شهادت بازماندگان این واقعه هولناک، زندگی یا مرگ یک مجاهد از سوی هیأت مرگ تنها با یک معیار رقم زده میشد؛ اینکه مجاهد اسیر هویت خود را چگونه بیان میکند؛ «مجاهد!» یا «منافق»! اینجا بود که حکم قتل آنان با قساوتی مافوق تصور صادر میشد، قساوتی که با هیچیک از موازین شناخته شده رفتار با اسیران و زندانیان قابل مقایسه نیست. این در حالی بود که تمامی اسیران، حتی بر اساس قانون خود رژیم دارای حکم بوده و بسیاری از آنان سالها از پایان حکمشان گذشته بود.
زندانهای اوین و گوهردشت، مرکز این کشتار بودند. اما به گواهی شاهدان هیچ زندان و شهر و روستایی از این کشتار در امان نماند. آنچنان که پس از گذشت ربع قرن، هنوز هم ابعاد و اسرار این قتلعام هولناک در کمیّت و کیفیت واقعیش در پرده ابهام است. هنوز خانوادههای بیشماری از سرنوشت فرزندانشان بیخبرند! هنوز رژیم آخوندی اطلاعی از سرنوشت بیشمار زندانیان سیاسی که نام و مشخصاتشان در زندانها و دادگاههایش ثبت شده، به خانوادههایشان نداده است. برای مشخص شدن ابعاد این جنایت در اینجا خوب است به افشاگری یکی از عناصر ریزشی رژیم اشاره کنیم.
این کشتار فجیع و بیسابقه با حکم کتبی و نظارت مستقیم شخص خمینی صورت گرفت. بعد از پذیرش قطعنامه و سرکشیدن جام زهر توسط خمینی، کلیه پاسداران و حتی کارکنان اداری زندان در آمادهباش کامل قرار گرفتند! تمام مرخصیهای زندانبانان و کارکنان زندان لغو گردید. ملاقات زندانیان بهطور کامل قطع شد. تلویزیون و روزنامهها از بندها جمع شد. کلیه امکانات ارتباطی کارکنان زندان با خارج از زندان قطع و تنها یک خط تلفن در اختیار «کمیسیون مرگ» قرار گرفت. به تمامی کارکنان اداری، نگهبانان و پاسداران دستور داده شد تا در قتل زندانیان شرکت نمایند، اینکار با این هدف صورت گرفت تا با آلوده کردن کارکنان زندان به جنایت، اسرارشان برملا نگردد. تنها معدودی از شاهدان مستقیم آن جنایت هولناک توانستند از آن قتلعام جان بدر ببرند و تعداد اندکی از این شاهدان توانستند از جهنم آخوندها خارج شده و در مقابل مراجع بینالمللی شهادت بدهند.
از همان هفتههای اول شروع قتلعامها، رهبر مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران، اقدام به افشای آن و تلاش برای توقف این جنایت کردند و اعتراضات گستردهیی از طرف مقاومت ایران صورت گرفت. بهدنبال این اقدامات و انعکاس گسترده بینالمللی، رژیم مجبور شد دیگر نتواند در ابعاد گسترده اعدامها را ادامه دهد ولی به شیوههای دیگر متوسل شد. یکی از این شیوهها سیاست آدمربایی و ترور مجاهدینی بود که قصد خروج از کشور و پیوستن به ارتش آزادیبخش را داشتند، نام برد. رژیم بعد از دستگیری این مجاهدین، مسئولیت دستگیری آنها را بهعهده نگرفته بلکه در اقداماتی ساختگی و با ارسال نامه از طرف مجاهدین دستگیر شده به خانوادههایشان چنین وانمود کند که این مجاهدین به سازمان پیوستهاند و در پایگاههای سازمان در حال آموزش و... هستند، تا بدینترتیب رد خود را گم کرده و بتواند هم با دست باز مجاهدان دستگیر شده را شکنجه و اعدام کند و هم مسئولیت آن را برعهده نگیرد. یکی دیگر از این شیوههای استمرار قتلعام، اعدام مجاهدین تحتعنوان قاچاقچی و... بود.
احکام خمینی دجال برای قتلعام سال ۱۳۶۷
سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید... !
گوشههایی از حقایق یکی از هولناکترین نسلکشیهای قرن بیستم
با انتشار خاطرات منتظری در آذرماه 1379 بر روی اینترنت، دستور بیرحمانه قتلعام سیهزار زندانی سیاسی در تابستان1367، البته با تأخیری 12ساله در معرض اطلاع عموم قرار گرفت. اگر چه انتشار خاطرات منتظری برای نخستینبار پرده از روی بخشی از حقایق پشتپرده این جنایت هولناک برمیدارد، اما بیتردید تنها گوشههایی از این فاجعه بزرگ را منعکس میکند. در میان اسناد منتشر شده از سوی منتظری سندی وجود دارد که خمینی طی حکمی چنین دستور میدهد: ...
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها، از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان به استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجهالاسلام نیری دامت افاضاته و جناب آقای اشراقی و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگرچه احتیاط بر اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور، رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازمالاتباع میباشد. رحم بر محاربین سادهاندیشیاست، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداد علیالکفار» باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روحالله الموسوی الخمینی
خامنهای: اعدام میکنیم و با این مسأله شوخی نمیکنیم
خامنهای که سخنانش تحتعنوان «جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران» از رادیو رژیم (15آذر 1367) پخش میشد، در پاسخ به سؤال مکتوب دانشجویان گفت: «اما اعدامیها، اعدامهای جمعی در ایران… رادیو منافق هم همین را میگوید. مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدامند…
این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکات منافقین که حمله مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی… ارتباط دارد، او را بهنظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ اگر ارتباطشان با آن دستگاه مشخص شده، باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم میکنیم. با این مسأله شوخی که نمیکنیم».
سؤال و جواب دیگر: «علت بیتوجهی کامل جمهوری اسلامی به مسائل حقوقبشر و اجازه ندادن به کارشناسان حقوقبشر سازمان مللمتحد برای بررسی این مسأله چیست؟ و علت اعدامهای مشکوک در ایران، آیا اعدامهای قبلی، تا کنون توانسته که دردی را دوا بکند؟»
خامنهای: «این لحن سؤال، لحن همین سؤال رادیوهای بیگانه و بعضی از محافل بیگانه است. آن که مینویسد علت بیتوجهی کامل به مسائل حقوقبشر چیست، ما این را قبول نداریم، قبول نداریم ما، بههیچوجه».
خامنهای سپس با اعتراف به اینکه علت اعدام هواداران مجاهدین وحشت رژیم از خطر براندازی و سرنگونی است، گفت: «آنهایی که علیه ما در دنیا راجع به حقوقبشر حرف میزنند، آنها دلشان میخواهد منافقین و دشمنان نظام و کسانی که قصد براندازی این نظام را دارند، هر کاری میخواهند بکنند. نظام در مقابل اینها هیچ عکسالعملی نشان ندهد… نمیشود، این برخلاف مصالح مردم (!) است، برخلاف مصالح انقلاب (!) است… ما اجازه نمیدهیم که این نماینده حقوقبشر بیاید…»
خبرگزاری رویتر (15آذر 67) : «خامنهای گفت هنگامی که رژیم زندانیان سیاسی را اعدام میکند فرامین الهی را به اجرا درمیآورد... [اعدامها] ممکن است مشکلی را حل بکنند و یا نکنند... من در قوه قضاییه نیستم، اما اعدامها را تأیید کرده و آنها را میپذیرم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر