۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

اعترافات مسعود پزشکیان:دولت پاکان (احمدی نژاد) در عرض سه سال به اندازه 30 سال به من پول مفتی داد

مسعود پزشکیان از معدود نمایندگانی است که سابقه حضور در سمت وزارت را در کارنامه کار سیاسی خود دارد؛ سمتی که البته به اعتقاد او آش دهن سوزی نبوده و نیست.
او در گفت وگویی تفصیلی با خانه ملت، از چگونگی ورودش به دولت هشتم گفت و تاکید کرد که در تمام دوران فعالیت سیاسی اش نه چپ بوده نه راست.

پزشکیان در ادمه از پزشکیان زدایی دولت احمدی نژاد می گوید و اینکه چگونه دولت پاکان در عرض سه سال به اندازه 30 سال پول به حسابش واریز کرده است.پزشکیان درباره نحوه حضورش در دولت هشتم و چگونگی معرفی به رئیس دولت وقت به عنوان وزیر بهداشت، گفت: آنچه که در حقیقت روند کار بود این بود که ما انقلاب کردیم با هدف اینکه مشکلات مردم را رفع و عدالت را راه بینداریم، به مردم خدمت کنیم، از نابرابری‌ها، دزدی‌ها، دروغ‌ها و فسادها جلوگیری کنیم و مشکلات و محرومیت‌ها را از بین ببریم؛ دانشجو هم که بودیم با همان نیت جلسه می گذاشتیم و با بچه ها صحبت می کردیم و در این زمینه تاجایی که می‌توانستیم تلاش می کردیم. بعد که جنگ بود و بعد از آنکه جنگ تمام شد، درس خواندیم و مدرک و تخصص و فوق تخصص گرفتیم، رفتیم تبریز و مدتی رئیس بیمارستان شدیم،بعد از آن ما را رئیس دانشگاه کردند؛ در زمانی که ریاست دانشگاه را عهده دار بودم اوضاع استان ما خیلی بد بود و باید از آن وضعیت که ادعا می‌کردیم آن را بیرون می‌کشیدیم.
...
پزشکیان در ادامه می گوید:احمدی نژاد به سیستم اش دستور داده بود پزشکیان زدایی کنند، نتیجه این اقدام دولت پاکان آن بود که در عرض سه سال به اندازه 30 سال پول به حسابم واریز کردند.
...
پزشکیان درباره نحوه ورودش به مجلس گفت: تا زمان وزارت در زندگی دنبال کار و مساله جنگ بودیم، اصلا نمی‌فهمیدیم گشتن چیست؟و این زندگی چیست؟یعنی همه زندگی‌مان همین بود، یا درس می‌خواندیم یا جبهه بودیم یا همین دعواها را می‌کردیم، دولت دکتر احمدی‌نژاد که شروع شد و ما از وزارت بیرون آمدیم به سیستم‌شان دستور داده بودند هیچ کجا ما را بازی ندهند و به قول خودشان پزشکیان‌زدایی کنند در استانی که بودیم، خب ما گفته بودیم بگذارید کمک‌تان کنیم اما نخواستند.

ما می‌رفتیم، برای خودمان می‌چرخیدیم اینها توی حساب‌مان پول می‌ریختند؛ می‌رفتیم اتاق عمل، عمل می‌کردیم پول به حساب مان واریز می‌کردند، تازه من هفته‌ای دو بار هم نمی‌رفتم، هر موقع دلم می‌خواست می‌رفتم اگر هم دلم نمی‌خواست نمی‌رفتم؛ در چنین شرایطی در عرض سه سال به اندازه 30 سال اینها به من پول دادند که با آن خانه خریدیم، باغ خریدیم، به قوم وخویشان خود کمک کردیم، تازه در بیمارستان و مراکز خصوصی هم کار نکردیم؛ همین دولت پاکان به ما پول می‌داد.

راستش را بخواهید در این شرایط یک مقدار به من برخورد، برای اینکه باورم این بود که ما زندگی می‌کنیم برای زندگی کردن، ما آفریده نشدیم برویم پول دربیاوریم و همین‌طور ولخرجی کنیم، ما تصور می‌کردیم علم و مهارت را برای حل مشکلات و گرفتاری‌های مردم می‌آموزیم نه اینکه ما علم کسب کردیم که پول دربیاریم و بعد سوار ماشین آنچنانی شویم و خانه آن‌چنانی درست کنیم و این طور زندگی کنیم.

به همین دلیل وقتی موضوع انتخابات مجلس مطرح شد،گفتیم به مردم بگوییم برای شرکت در انتخابات آماده‌ایم،اگر شما بگویید بیاییم خودمان را در مسیر دست اندازی‌هایی که درست می کنیم قرار دهیم؛ خب مردم هم رای دادند و بعد وارد این قضیه شدیم وگرنه خدا وکیلی هم مفت می‌گشتیم و هم پول مفت می دادند می خوردیم؛ البته این روند خیلی بد بود برای آدم‌هایی مثل ما، که آدم می دانست کسانی زندگی خود را برای انقلاب و عدالت دادند و رفتند حالا ما سرمان را بیندازیم و بگوییم پول دربیاوریم و زندگی کنیم؛ این نگاه اصلا خوشایند نبود یعنی نمی توانستیم این طور زندگی کنیم، واقعا می‌شد این طور زندگی کرد، می شود گشت و رفت و خورد و خوابید و جواب هیچ کسی را هم نداد نه کسی می‌گفت دزدی؛ نه تو را توبیخ می‌کردند، تازه پول هم درمی‌آوردیم در کنار این می‌آمدند شیرینی هم می‌دادند؛ حتی زمانی که مریض‌شان هم از دنیا می رفت می آمدند تشکر می‌کردند که تو خدمت ات را کرده‌ای؛ اما حالا در جایگاه نمایندگی مجلس هر کاری هم می کنی برخی ایراد می گیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر