علی صارمی حتی یک دم از آرمان آزادی دست برنمیداشت، در جریان سرکوبهای دهه ۶۰ به زندان افتاد و به زیر شکنجه رفت. او مجموعاً ۵ بار در دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ زندانی شد و ۲۴سال از عمرش را در زندانهای قبل و بعد از انقلاب گذراند. فشارها و شکنجههای زندان موجب سکته مغزی علی شد، ستون فقراتش آسیب دید و نیمی از بدنش از کار افتاد بهطوری که وقتی او را برای محاکمه میبردند روی صندلی چرخدار بود. او همچنین از درد و نارسایی چشمهایش رنج میبرد. وقتی برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ به علی حکم اعدام دادند، تازه دو روز بود از بیمارستان مرخص شده بود اما جلادان ناگزیرش کردند، با همان وضعیت و با دست و پای به زنجیر کشیده شده به دادگاه برود و به هنگام بهاصطلاح محاکمه هم اجازه ندادند وکیلش حاضر شود.
آخرین دستگیری این قهرمان فراموشی ناپذیر، ۱۹شهریورماه ۱۳۸۶ بود و آخرین اتهامش حضور در خاوران برای گرامیداشت نوزدهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و آخرین حکمش: اعدام بود. حکمی که بارها به او ابلاغ شده بود.
علی صارمی از برجستهترین و محبوبترین چهرههای زندان، همواره جایگاه خاصی در قلب و ضمیر زندانیان داشت چه زندانیان سیاسی و چه حتی زندانیان عادی. کانون امید و پایداری بود و سیمای محبوب یک پشت و پناه و تکیهگاه برای همه زندانیان. همبندی هایش در دورههای مختلف حرفهای بسیاری درباره او و نقش ارزندهاش در زندان گفتهاند. یک جمله معروف در بین دوستان این بود که: «علی آقا مانند شمعی بود که پروانهها را به سوی خودش میکشید».
۲۴سال خروش، ۲۴سال زنجیر و زندان و شکنجه، ۲۴سال پایداری و پایداری و پایداری، مردی که او را زندانی تمامی فصول اوین و رجایی شهر نامیدند، قهرمان ملی، اسطوره مقاومت و پایداری در زندان، شاداب و پرصلابت، سرسخت و شکست ناپذیر، ایستاده بر آرمان آزادی یک میهن.
___
برسینهات نشست
زخم عمیق کاری دشمن
اما،
ای سرو ایستاده نیافتادی
این رسم توست که ایستاده بمیری
evet önce yemek tarifleri tarifleri bulabilirsiniz
پاسخحذفdaha sonra aradan güzel bir üçgen kek yapabilir sıcacık bir tatlı olarak ikram edebilirsiniz